پس از حادثه پلاسکو که بحث و نظرات زیادی را در فضای مجازی و عرصه عمومی بر انگیخت، چندین سوال در ذهن مردم مطرح شد که گرچه به ریشه ها، علل و پیامدهای این حادثه ارتباط می یافت ولیکن پاسخ خود را در سوالی ریشه ای تر جستجو می کرد: «چگونه شد که متخصصین شهری در عرصه هایی که به ایشان ربط دارد جایگاهی ندارند و عملا تصمیم سازی و تصمیم گیری به افرادی واگذار شده است که سر رشته ای در این امور ندارند؟» آنچه که این سوال را بیش از پیش مهم تر نمود قابل پبشگیری بودن بسیاری از پیامدهای این حادثه بود که در سایه برنامه ریزی نادرست و در واقع عدم برنامه ریزی به بار آمده بود. علاوه بر آن امری که شگفت آور تر می نمود این بود که برخی از مسئولین چنان به قاطعیت در مورد مسایل شهری به اظهار نظر می پرداختند که حتی پژوهشگران و حرفه مندان این عرصه با دانش و مهارت چندین ساله و حتی چندین دهه جرات ابراز چنین نظراتی را به خود نمی دهند؛ که این نه به دلیل فقدان دانش ایشان بلکه به دلیل گستردگی مسایل شهری است. در واقع گماردن افراد غیر متخصص در عرصه شهری سبب شده تا نیازهای شهری تحقق نیافته و عملا بر مشکلات شهری افزوده شود. اینگونه افراد شاید در حوزه امور مرتبط با رشته یا تخصص ها شایسته محسوب شوند ولی در امور شهری نالایق محسوب شده و باید از گماشتن ایشان به اینگونه امور احتراز نمود.
یکی از نهادهای مهم مرتبط با مسایل شهری شوراهای اسلامی شهر هستند که به کرات در شهرهای کشور شاهد حضور افراد غیر متخصص و نامرتبط با حوزه شهری در آنها هستیم. شوراهای شهر نه تنها خود تصمیم گیرنده و قانون ساز عرصه شهری هستند بلکه با انتخاب شهرداران، مدیریت شهری را در عمل نیز تحت تاثیر قرار داده و به صورت تبعی بر گزینش مدیران بخش های مختلف شهرداری و سازمان های وابسته و در نتیجه نوع عملکرد آنها تاثیر گذار هستند. این خود سبب شده که بسیاری از تصمیمات ایشان نه تنها در جهت تامین منافع شهر و شهروندان نبوده بلکه زیان های جبران ناپذیری به ایشان بزند. در واقع شوراهای شهر با برخورداری از دید مقطعی و سود محور بیشتر در جهت تامین منافع کوتاه مدت خود، انتخاب کنندگان یا شهروندان عمل کرده اند و شاید به جرات بتوان گفت شهرهای معدودی هستند که شوراهای آنها از متخصصین و متعهدینی که بتوانند منافع شهری را شناسایی نموده و در جهت تامین آن حرکت کنند وجود داشته اند.
به دنبال این امر نکته ای مهمتر باید لحاظ شود و آن اینکه شوراهای شهر برایند آرای شهروندان شهرهای ما هستند و ترکیب، تخصص و تفکر آنها ماهیتا برایندی از نگاه، سلیقه و تفکر شهروندان شهرهای ما محسوب می شوند. این امر نشان می دهد که ناکارآمدی شوراها را باید اساسا در ناکارآمدی نگاه اجتماعی ما جستجو نمود. امری که همواره به عنوان یکی از اهداف رشته شهرسازی تلقی شده است و باید آن را فراتر از هدف اولیه شهرسازی یعنی ارتقای کیفیت انسانی دانست، گسترش دامنه نگرش شهروندان به مسایل شهری در جهت شناخت بهتر نیازهای خود است. تغییر نگرش جامعه در زمینه انتخاب و گزینش شوراها به طوری که بتواند منافع عمومی را تامین نماید نیازمند آموزش شهروندان است. بدینسان آموزش شهروندان به منظور گزنیش صحیح تصمیم سازان شهری ضرورتی صدچندان می یابد.
بدین ترتیب باید گفت عملکرد بهتر مدیریت شهری وابسته به تخصص مدیران و مسئولین این امر بوده که خود به نوعی برگزیده شوراهای شهر محسوب می شوند و شوراهای شهر نیز برگزیدگان شهروندان و عملکرد ناموفق شهرداری را نه در خود شهرداری بلکه باید در شهروندان جستجو نمود و درمان این درد نیز به دست خود شهروندان است که با گزینش صحیح در انتخابات شوراها میسر می شود. در این مسیر آشنا نمودن شهروندان با پیامدهای انتخاب خود، وظیفه متخصصین امور شهری محسوب می شود.
مهدی برنافر- دکتری شهرسازی و پژوهشگر
درباره این سایت